قــول مــی دهــی هوایــم را داشتــه باشــی ؟
خنــده دار است نــه ؟
تو مـــرا هم نــداری ،
چــه برســد به هوایم......
دیگر طاقت رویاهایم تمام شده !
دلم رسیدن می خواهد ...
تمام "امن یجیب"های دلم را
گره زده ام به کلماتت
و روانه ی آسمان کرده ام
من مطمئنم خدا تو را برای دل من نگه میدارد
قاصدک آهسته در گوشم زمزمه کرد:
رفتی تا دلتنگت شود
او نبودت را به قیمت فراموشی فروخته است
خارپشتی شدهام که تیغهایش دنیای امنی برایش ساخته اما حسرت نوازشی عاشقانه تا ابدبر دلش مانده است
سالها طی شده در حسرت دیدار ای یار
من ندانم که چه سریست که یادت نرود !!!!!
خط قرمز کشیدی به دورعشق من
ورود ممنوع
کاش تمامی قوانین را
اینگونه رعایت میکردی
کاش می دانستم بعد از مرگم اولین اشک از چشمان چه کسی جاری می شود ، و آخرین سیاه پوش که مرا فراموش می سپارد چه کسی خواهد بود تا قبل از مرگم ، جانم را فدایش کنم.
اگــر امیــد بـــرای مــا نــجوا نـمیکـرد
کــه فــردا بهتر از امــروز خواهد بــود
بـــراستی کدامیک از ما جرات میکردیم
فــقط بــرای امروز زندگی کـنیم...؟؟؟
آنقـــــدر کوتـــاه میکنـــم
مثــــلِ درختِ سروی کــــه ســــال ها
در برابـــــرِ طوفــــــــــان ایستــــاد
و روزی کـــه به نسیـمــــ دل داد
شکستــــــــ...!
ولی نه!
تو هم دردی..
گریه" تر "میکنه
باید مهربان "تر" میشدی
آب ریختـــــم تـــا پاک شود
هر چه رد پای توست …..از زنـــدگی ام…!
اونجاییکه کم کم احساس میکنی
چهره َش هم داره از یادت میره
_ کجا؟
کنار همان چاهی که تو برایم کندی….
عمق نامردی ات را اندازه می گیرم !!
ایـن منـــم که به یـادم اجـازه نمی دهم
حتـــی از نزدیکی ذهـن تــو عبور کند
صحبـــت از فـرامـوشی نیســــت ....
صحبــــت از لیـاقـــت اســـت !!!
گفتی محبت کن برو...
باشد
(خداحافظ )
ولی
رفتم که تو باور کنی
دارم محبت می کنم
نمی دانم چه رابطه ایست بین نبودنت با رنگ ها...
دلتنگ تو که می شوم
زندگی ام سیاه می شود انگار......