می گریم در اشکهایم تو را میبینم اشک هایم را پاک میکنم تا کسی تو را نبیند . . . این روزها برای تنها شدن ، کافیست صادق باشی … . . . کی گفته مرد گریه نمیکنه…اتفاقاً بعضی وقتا این قده غم داری که فقط باید مرد باشی تا بتونی گریه کنی . . . گاهی آدم احساس می کنه این جمله که «گریه مال مرد نیست» رو یه آدم نامرد گفته تا ما رو از درون ویران کنه … . . . آدم ها می آیند، زندگی می کنند، میمیرند و میروند … اما فاجعه ی زندگی تو آن هنگام آغاز میشود که آدمی میرود اما نمیمیرد؛ میماند و نبودنش در بودن تو چنان ته نشین میشود که تو میمیری درحالی که زنده ای … . . . گفتم غم تو دارم چیزی نگفت و بگذشت. حافظ خوشا به حالت یار تو نگذشت و: گفتا غمت سر آید . . . دلم سفر می خواهد … نه برای رسیدن به جایی … فقط برایِ رفتن … . . . گاهی آدم احساس می کنه این جمله که «گریه مال مرد نیست» رو یه آدم نامرد گفته تا ما رو از درون ویران کنه …
جهت خواندن به مشاهده ادامه مطلب مراجعه کنید …
نام سال : نهنگ
چینیها معتقدند بودند در شروع سال نو ازبین تمام حیوانات تنها دوازده حیوان را برای گردش زمین انتخاب کرده است که به ترتیب ظاهر می شوند وانسانها برحسب تولد در سال مورد نظر دارای همان خصوصیات می باشند .این حیوانات به ترتیب : موش ، گاو ، ببر ( پلنگ ) ،گربه ( خرگوش ) ،اژدها ( نهنگ ) ،مار اسب ، بز (گوسفند) ،میمون ، خروس ( مرغ وجوجه ) سگ وبالاخره خوک می باشند . شبیه همین اعتقاد نیز بین ما ایرانیان وجود دارد. سال ۱۳۹۱ به نام نهنگ می باشد ببینیم سال نهنگ برای ما چگونه خواهد بود .
سرسفره عقد :
عاقد : عروس خانم وکیلم؟؟؟؟
عروس: پـَـَـ نــه پـَـَــــ رئیس قوه قضاییه ی کل تهران بزرگی !!
سرسفره عقد :
عاقد : عروس خانم وکیلم؟؟؟؟
عروس: پـَـَـ نــه پـَـَــــ رئیس قوه قضاییه ی کل تهران بزرگی !!
آهای سیزدتون بدر
دشمناتون در به در
رفقاتون گل به سر
گرفتاریاتون زود بدر
خوشیهاتون هزار برابر
.
.
.
ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست / دریاب که هفته*ی دگر خاک شده ست
می نوش و گلی بچین که تا در نگری / گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست
(با آرزوی روزی شاد در کنار طبیعت)
.
.
.
نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد
به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد
از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد
رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شد
عروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شد
دروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد !
.
ادامه مطلب ...